از میا ابرهای خسته این امواج نور نیزه های تیرگی پیرای من است خسته خاطر عاشقان هستی از کف را هدیه آوردن ز شهر عشق آیین من است «م،امید»
از میا ابرهای خسته این امواج نور نیزه های تیرگی پیرای من است خسته خاطر عاشقان هستی از کف را هدیه آوردن ز شهر عشق آیین من است «م،امید»